البته ممکن است سخنان پیش گفته به مذاق انسانهاى مغرور و کسانى که از تقواى الهى و علوم قرآن و اهلبیت بهره چندان ندارند و با دانستن اصطلاحاتى از علوم بشرى خود را در عرض خداوند مىپندارند خوش نیاید؛ لکن هر انسان عاقلى اعتراف مىکند که آنچه بشر، با همه پیشرفتهاى شگرف علمىاش کشف کرده است در مقابل مجهولاتش قطرهاى است در مقابل دریا، و همه ادعاهاى مکاتب اخلاقى غیر الهى در ارائه الگوى مدینه فاضله انسانى، در مقابل علم بى نهایت الهى و علوم اهل بیت علیهم السلام، که از الهامات الهى سرچشمه مىگیرد، چیزى بیش از صفر نمىباشد.
به هر حال حضرت على علیهالسلام بزرگترین درد جامعه بشرى را کفر و نفاق و گمراهى مىداند. این امراض روحى هستند که جامعه را به انواع مشکلات و گرفتارىها دچار مىکنند و درمان آنها را نیز باید از قرآن سراغ گرفت:
البته باید توجه داشت که مفهوم این سخن که((درمان دردهاى خود را از قرآن بخواهید؛ زیرا قرآن درمان همه دردها و مشکلات است)) این نیست که قرآن، همانند نسخه پزشک، امراض جسمى شما را توضیح داده است و براى بهبودى هر کدام دارویى پیشنهاد و توصیه مىکند یا در باب مشکلات اقتصادى و نظامى و در زمینههاى صنعت و تکنولوژى مىباید فرمولهاى حل مسائل را از قرآن فرا گرفت. هرگز کسى که کمترین اطلاعى از معارف دینى داشته باشد این سخن حضرت را بدین معنا تفسیر نمىکند؛ زیرا بیمارىهاى جسمى و حل سایر مشکلات، وسایل و راههاى طبیعى خود را مىطلبد.قرآن کریم براى حل این مشکلات، چنان که قبلا گفته شد، خطوط کلى را بیان مىکند و مردم موظفند با سرمشق قرار دادن خطوط کلى قرآن و استفاده از عقل و توانایىهاى خدادادى و استفاده از تجارب علوم بشرى مشکلات خویش را حل کنند و امراض خود را درمان نمایند.
در این جا توجه خوانندگان عزیز را به دو نکته جلب مىکنیم:
نکته اول این که اسباب و علل طبیعى و مادى هر چند معلولها و مسببهاى خود را در پى دارند؛ لکن توجه به این نکته نیز ضرورى است که علت العلل همه پدیدهها خداى تبارک و تعالى است. اوست که نظام عالم را بر اساس رابطه علت و معلولى خلق کرده است و اوست که پیوسته به اسباب و علل سببیت و علیت اعطا مىکند و این اراده تکوینى اوست که تا نباشد هیچ فاعلى در فعل خود استقلال در تاثیر ندارد. بنابراین براى درمان همه دردها و رفع گرفتارىها و مشکلات باید اصالتا به خداى متعال توجه کنیم و چشم امید به سوى او داشته باشیم. هر چند در حل مشکلات و بهبود از بیمارىها به اسباب و علل طبیعى متوسل مىشویم، لکن به مقتضاى توحید افعالى باید شفا و حل مشکلات را در اصل از او دانست و انتظار داشت.
نکته دوم این که راه رسیدن به حل مشکلات و درمان بیمارىها، را نباید منحصر به اسباب و علل عادى و طبیعى دانست؛ یعنى چنان نیست که با نبود اسباب و علل عادى و طبیعى یا عدم کارآیى آنها در حل مشکلات، امکان رفع مشکل یا حصول بهبودى و شفاى امراض یا برآورده شدن هر خواسته مشروع و بحق انسان، منتفى باشد. خداى متعال با خلقت نظام على و معلولى، خود را از ایجاد کردن پدیده، به طریق غیر طبیعى عاجز نکرده است؛ بلکه سنت خداوند بر این قرار گرفته است که در مرحله اول، امور از مجراى عادى انجام گیرند. ولى راه انجام امور منحصر به مجراى طبیعى نیست؛ بلکه در شرایط خاصى خداوند امورى را از غیر مجراى طبیعى خود ایجاد مىکند که مىتوان گفت این نیز سنت الهى است. شفا و بهبودى مرض، ممکن است از راه طبیعى و معالجههاى پزشکى صورت گیرد و ممکن است تحت شرایط خاصى توسط علل غیر مادى مثل دعاى ائمه معصومین یا دعاى دیگر اولیاى خدا حاصل شود. چنان که ممکن است جنگجویان جبهه توحید، که از نظر تجهیزات مادى و شرایط طبیعى در مقابل دشمن محکوم به شکست هستند، با امداد غیبى و اسباب غیر طبیعى پیروز گردند که این مطلب نیز از اسباب و علل الهى محسوب مىشود.
در قرآن کریم نمونههایى از رخدادهایى که از غیر راه عوامل عادى و طبیعى اتفاق افتادهاند، ذکر شده است؛ مثلا اگر نزول باران بخواهد از مجراى علل و عوامل طبیعى خود صورت گیرد، باید آب دریاها و اقیانوسها بر اثر تابش نور و گرما بخار گردد و به صورت ابر درآید، آن گاه بر اثر تفاوت دماى دریا و خشکى، هوا جریان پیدا کند و با وزیدن باد، ابرها از روى دریاها به سایر نقاط زمین منتقل شود تا تحت شرایط خاصى ذرات آب موجود در ابر به صورت قطرات باران یا دانههاى برف و یا تگرگ بر زمین ببارد. انتظار باران بدون اسباب و علل طبیعى آن از نظرگاه مادى انتظارى بى جا و نامعقول تلقى مىشود؛ لکن حضرت نوح بدون در نظر گرفتن عوامل طبیعى براى نزول باران، خطاب به قومش مىگوید استغفار و توبه کنید تا آسمان بر شما باران ببارد:
اى قوم در مقابل پروردگار خود استغفار کنید آن گاه توبه نمایید و به سوى خدا برگردید تا خداى متعال از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و با نزول رحمت الهى و بارش باران، قوت و قدرت شما را فزونى بخشد. سپس مىفرماید: و لا تتولوا مجرمین؛ مواظب باشید بدون توجه و استغفار و در حالى که مجرم و گناهکار هستید از خدا روى مگردانید و خود را از رحمت الهى محروم مکنید.
هر چند اسباب و علل طبیعى نزول باران و کل نظام على و معلولى حاکم بر طبیعت، همه در دست قدرت الهىاند و بهت اراده او کار مىکنند؛ لکن در عین حال بدون در نظر گرفتن آنها، خداى متعال مىفرماید از گناه خود استغفار کنید و به سوى خدا بازگردید؛ ما به آسمان مىگوییم بر شما ببارد.
ممکن است کسى بگوید مقصود خداى متعال اینست که بدون تحقق عوامل طبیعى باران مىبارد؛ بلکه مقصود این است که ما از راه ایجاد عوامل طبیعى بر شما باران مىفرستیم. پاسخ این است که این نگرش با بینش توحیدى سازگار نیست؛ زیرا همان طور که قبلا گفته شد چنان نیست که خداى متعال با خلقت نظام على و معلولى خود را از ایجاد پدیدهها، بدون اسباب و علل طبیعى آنها، عاجز کرده باشد. خداوند در باب قدرت خود بر ایجاد و خلقت پدیدهها چنین مىفرماید: اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون هر گاه خداى متعال ارادهاش بر شیئى تعلق بگیرد، اراده خدا همان و تحقق آن امر همان خواهد بود.
.: Weblog Themes By Pichak :.